یکی دو هفته پیش شش نفری برای دره پیمایی به ارتفاعات هزار مسجد رفتیم، بارون شدیدی که شب پیش اومده بود راه رو در قسمت هایی به شدت گلی کرده بود که حرکت با ماشین رو سخت میکرد ( چون باید مسیری با ماشین طی می شد تا با وسایل فنی به بالا برسیم و سپس به دره رو برای فرود و پیمایش وارد بشیم)
در راه چندین بار توی گلها گیر کردیم اما با هم ماشین رو با نشاط وقدرت و رانندگی خوب و سرزندگی اعضا گروه از گل و لای خارج کردیم و به بالا رسوندیم در میان راه در حالیکه تا بیست سانت داخل گل فرو رفته بودیم یک گروه کوهنوردی معروف به نام . ( اسمشونو باید بگم؟) چند متری ما بالا میرفتند و در حال رقصیدن هم بودن رو دیدیم
همه فکر کردیم الان با فوج کمک کننده ها روبرو میشیم در حالیکه نه تنها کمک نکردند و رد شدن بلکه همچنان در حال رقصیدن هم بودند برامون جالب بود ما سه تا خانوم داریم ماشین رو هل میدیم اما دریغ از یک پیشنهاد کمک
میخواستم بدونم این عزیزان دلبند چه کسانی هستند که برای آیندگان ازشون به عنوان الگو یاد کنیم
بلند پرسیدم کدوم گروه هستین؟
یکی گفت "." ( اسمشو باید بگم؟)
با تعجب گفتم سرپرستتون کیه؟
همون یکی با کمی احساس خطر گفت برای چی میپرسی؟
گفتم برای اینکه خودم یم حق دارم بدونم
گفت ( اسمشوباید بگم؟)
خیلیییییییی خوب بود انتظار اینو نداشتم شاید هر اسمی غیر از این
گفتگویی بین شش نفرمون در گرفت شگفت زده شده بودیم
بالا که رسیدیم سرپرست مهربون و همیشه خنده رو گروه به ما نزدیک شد و من مراتب اعتراض خودم رو به ایشون ابراز کردم
پاسخ ایشان در کمال ناباوری من:
""""مهشییییید جان جوووونن دیگه!!! اون زمانا گذشته الان دیگه فرق کردن """"
گفتم مگه همون زمانا اول اخلاق یادمون ندادین بعد کوهنوردی؟ مگه عقب دارمون نکردین که با ناتوان ترین افراد باشیم تا صبر رو یاد بگیریم مگه کمک کردن رو یاد ندادین بهمون پس چرا اینا ؟
گفت دوره شما گذشت!!!!!
درباره این سایت