یه شب بیرون بودیم یکی از مشتری های مصطفا میخواست مانده بدهی شو بده زنگ زد و از آقا جان پرسید کجایید تا بیارم ما هم همون موقع نزدیک ساختمون تک بودیم آقاهه اومد اونجا و شروع به صحبت کردن مصطفا گفت مزاحمتون نشم کار دارید اون با دلخوری گفت:

خانومم خونه مهمونی زنونه داره من اومدم بیرون دارم برای خودم دور میزنم حوصلم هم سر رفته تا اونا برن من برم خونه

بشدت خشمگین شدم و با عصبانیت به مصطفا  گفتم یعنی خانوم های دوست و آشنا اینقدر مهم هستن که باید بخاطرشون همسرشو از خونه بیرون کنه؟ که توی سرما تو خیابون دور بزنه؟   چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟!!!!!!!!

اصلا این مهمونی های زنونه چی هستن؟ چرا باید مهمونی هاتون طوری باشه که نباید همسراتون باشن؟

خدا نکنه جایی که همسرم نباشه پا بذارم خدا نکنه بخاطر غریبه ها همسرم رو از خونه بیرون کنم .

خدا برای خودخواهی هامون مارو ببخشه   آمین


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلاگ زهرا باقری تا حادثه‌ی سرخِ رسیدن Kim Christie مبل اداري و خانگي هندبال دلفان سایت جامعه قرآنی ایران Katie panjarehUPVC